جدول جو
جدول جو

معنی دریای شام - جستجوی لغت در جدول جو

دریای شام
(دَرْ یِ)
بحرالشام. بحرالروم. دریای مدیترانه. بحر مغرب. رجوع به بحرالروم و دریای مدیترانه و التفهیم بیرونی ص 169 و 195 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَرْ یِ)
دریای سیاه:
کزو گشت هامون چو دریای قار
درآمد به جنبش زمین از سوار.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(دَرْ یِ شَ)
دریای سرهند. (آنندراج از عنصر دانش) :
بیاورد سیصد عماری و مهد
گذر کرد زان سوی دریای شهد.
فردوسی (از آنندراج).
به دریای شهدش فگندیم رخت
چو پالوده با کشتی لخت لخت.
وحید (در تعریف پالوده از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ یِ شَ / شِ)
شاخه ای از اقیانوس اطلس به طول حدود 960 کیلومتر که بین برّ اروپا از شمال و جنوب و بریتانیای کبیر از غرب ممتد است. عریضترین قسمتش حدود 640کیلومتر عرض دارد. از جنوب به تنگۀ پادوکاله منتهی میشود از لحاظ صید ماهی اهمیت بسیار دارد و دارای قسمت های کم عمق متعددی است که بزرگترین آنها کرانماسه ی داگربنک است که بین انگلستان و دانمارک در عمق کمی زیر آب قرار گرفته است. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ یِ)
بحرالروم. دریای مغرب. (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 146). دریای مدیترانه. دریایی میان سه قاره آسیا و اروپا و آفریقا. رجوع به مدیترانه شود
لغت نامه دهخدا